تنهای تنها

تنها بودن یه کابوس شوم عزیزم...کار دل نباشی تموم عزیزم

تنهای تنها

تنها بودن یه کابوس شوم عزیزم...کار دل نباشی تموم عزیزم

هیچکس

میخواهم برایت بنویسم، اما مانده ام که از چه چیز و چه کس بنویسم؟! از تو که

بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر

خشکم؟ از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟

امشب ازچه بنویسم؟از دستهایت که فقط سنگینی سیلیهایت را به یادم می آورد یا از

دستهایم که هر شب به سوی آسمان بلند میکردم و از خدا به دعا ترا

میخواستم و دیدگان بارانی ام را همسفر دعاهایم میکردم تا واسطه ی شفاعتم شوند؟

امشب از چه بنویسم؟از قلبی که مرا نخواست یا از قلبی که تو را خواست؟ شاید هم اگر

در دادگاه عشق محاکمه بشوم دادستان تو را مقصر نداند و بر زودباوری قلب من که تورا

بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند...شاید از اینکه زود دلبسته شدم 


togheter

پرسید:

 به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم

"بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده

 هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یک بغض غمگین گفتم به

خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک

 تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده

 است

i dont have any feel

قاصدک ها

   گــــفته بودی......

 

  دلـــتنگی هایم را با قـــــاصدک ها قسمت کنم

 

 

  تــــــا به گوش تــــــــو برسانند.

 

 

  می گفتی قـــــاصدکها گوش شنوا دارند

 

 

  غم هایت را در گوششان زمزمه کن و به باد بسپار .

 

 

  من اکــــــنون صاحب دشتی قاصدکم.

 

 

  امــــــــا مگر تـــــــــو نمی دانستی

 

 

  قـــــــــاصدکهای خیس از اشک می میرند

live is love

تنهایی من

*تنهاییم را باتو قسمت می کنم

سهم کمی نیست.

گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست.

*تنها از ابتدا تا انتها را پیمودم

تنها از صخره های بزرگ زندگی عبور کردم و تنها مردم آیا کسی گفت : چگونه مرد؟؟؟؟

آیا کسی به خودش زحمت داد که بفهمد این آدم تنها مرد؟؟؟

هزار سالم بگذرد کسی نمی فهمد من تنها مردم...هیچ کس ...

هیچ کس حتی تو ای تک ستاره قلبم نفهمیدی تنها و در انتظار تو مردم

*من عاشق نیستم ولی دیوانه ی دیوانگی ام...گویند دیوانگی معنای دیگر واژه عشق است

love for me

فراموشی

من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم

با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتر  از ما می روی ... آرزو دارم ولی عاشق شوی ... آرزو دارم بفهمی درد را

 تلخی برخورد های سرد را

together

دیشب دونه به دونه به ستاره ها سر زدم اما هیچ کدام ستاره من نبودن...تا وقتی که به آخرین

ستاره رسیدم‌ ، آرام در گوشم گفت : شگفتا ! اون خود ماه وتو هنوز به فکر ستاره ای؟؟؟!!

together for ever

عاشق نیستم

من یه آدم تنهام که کسی رو واسه خودش نداره تا بتونه عاشقش باشه.حس می کنم تنهام...تنهای تنها...فقط خدا رو دارم همین

 یادمون باشه هیچ کس رو امیدوار نکیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته

می میره...این اتفاق برای من افتاد

اگر دنیای ما دنیای سنگ است              بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است

اگر دنیای ما دنیای درد است                 بدان عاشق شدن از بهر رنج است

اگر عاشق شدن پس یک گناه است       دل عاشق شکستن صد گناه است 

 

love is feel good