-
تنهایی را دوست دارم چون...
جمعه 22 شهریورماه سال 1387 14:46
روزگاری در گوشه ای از دفترم نوشته بودم.. تنهائی را دوست دارم چون بی وفا نیست.. تنهائی را دوست دارم چون تجربه اش کرده ام.. تنهائی رادوست دارم چون عشق دروغین درآن نیست.. تنهائی را دوست دارم چون خدا هم تنهاست.. تنهائی رادوست دارم چون در خلوت وتنهائیم در انتظار خواهم گریست وهیچ کس اشکهایم را نمیبیند.. اما از روزی که تو...
-
یکی را دوست می دارم
یکشنبه 17 شهریورماه سال 1387 18:14
یکی را دوست دارم ولی افسوس او هرگز نمیداند نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که او را دوست می دارم ولی افسوس او هرگز نمیداند به برگ گل نوشتم من تو را دوست می دارم ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند به مهتاب گفتم ای مهتاب سر راهت به کوی او سلام من رسان و گو تو را من دوست می دارم ولی افسوس چون مهتاب...
-
فرشته و شاعر
سهشنبه 5 شهریورماه سال 1387 15:21
شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند... فرشته پری به شاعر داد و شاعر شعری به فرشته... شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشتو شعرهایش بوی آسمان گرفت... فرشته شعر شاعر را مزمزه کرد دهانش طعم عشق گرفت... خدا گفت دیگر تمام شد.دیگر نمیتوانید آسان زندگی کنید... چون شاعری که بوی آسمان را بشنود زمین برایش کوچک میشود...و فرشته ای که...
-
اون بر می گرده
پنجشنبه 31 مردادماه سال 1387 00:54
یه مرداب برای بدست اوردن یه نیلوفر سالها میخوابه تا ارامش نیلوفر بهم نخوره پس اگه کسی رودوست داری برای داشتنش حتی شده سالها صبر کن آره عزیزم تو هم مثل الان من منتظرش بمون.اون برمی گرده...
-
من تنها شدم اون نمیشنوه
سهشنبه 29 مردادماه سال 1387 12:00
چقدر فریاد بزنم عشقم کو؟؟؟مگه اون می شنوه؟؟؟؟ اون هیچی نمیشنوه... من تنها شدم ولی مگه اون میشنوه گلم سرتو بالا بگیر من تحملم کمه...اینم آهنگ جدید محسن یگانه. هرچی می خونه مخصوص منه...
-
چشمانش را بده!!!
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1387 20:40
یه دختر کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد .این دختره یه دوست پسری داشت که عاشقه اون بود.دختره ھمیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم ھمیشه با اون می موندم یه روز یکی پیدا شد که به اون دختر چشماشو بده. وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کوره. بھش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو. پسره با ناراحتی رفت و یه...
-
عکس تنهایی من
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 23:53
برای تو دیگه خسته شدم از بس که نشستم و زل زدم و ندیدمت دیگه نمی تونم دلمو خوش کنم به خاطرات گذشته می دونی دلم داره می ترکه غم دلم فقط برای تو بود شادیم فقط با تو بود همیشه دلمو به آمدنت، از دور دیدنت خوش کرده بودم اما چرا اینقدر بی رحمی دارم می میرم می دونی واقعا" از نبودنت دارم ......... همیشه غروبم فقط با صدای...
-
خیلی بده...
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 23:11
خیلی بده که یک دلی عاشق یک دل بشه بگذره از زندگیش از همه غافل بشه خیلی بده یواشکی دل به نگاهی بسپره جدا از این که بدونه تو دل اون جا نداره خیلی بده که قصه رو با یه امیدی سر کنه قصه به آخر برسه ولی به چیزی نرسه اون روز دیگه پشیمونی فرقی به حالش نداره مرغی که از قفس پرید کاری به کارش نداره
-
شهابی است؟؟
شنبه 19 مردادماه سال 1387 00:18
تا کی باید به آسمان خیره شوم تا شاید شهابی بگذرد؟ تا شاید ستاره ای چشمک بزند ؟ تا کی باید به انتظار بنشینم ؟ آیا شهابی صدای آرزوهایم را می شنود؟؟ ای خدا سرنوشتم چیست؟؟؟
-
تپش قلب یک عاشق
جمعه 11 مردادماه سال 1387 14:24
چه قشنگه وقتی آدم قلبش داره واسه یکی میزنه که خودش خبر نداره واز اون قشنگتر اینه که بعد از یه مدت اون ضربان قلب تقسیم بر دو بشه یعنی به جای 2 تا یکی بزنه..وقشنگتر از اون اینه که یه روز همین ضربانهای نیمه ناتموم دیگه نزنه اون وقته که مردم یادشون می افته که فلانی چرا قلبش نا مرتب کار میکرد واینجاست که من میگم علتش رومن...
-
هیچکس
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1387 03:04
میخواهم برایت بنویسم، اما مانده ام که از چه چیز و چه کس بنویسم؟! از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشکم؟ از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟ امشب ازچه بنویسم؟از دستهایت که فقط سنگینی سیلیهایت را به یادم می آورد یا از دستهایم که هر شب به سوی آسمان بلند...
-
قاصدک ها
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1387 01:46
گــــفته بودی...... دلـــتنگی هایم را با قـــــاصدک ها قسمت کنم تــــــا به گوش تــــــــو برسانند. می گفتی قـــــاصدکها گوش شنوا دارند غم هایت را در گوششان زمزمه کن و به باد بسپار . من اکــــــنون صاحب دشتی قاصدکم. امــــــــا مگر تـــــــــو نمی دانستی قـــــــــاصدکهای خیس از اشک می میرند
-
تنهایی من
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 22:42
*تنهاییم را باتو قسمت می کنم سهم کمی نیست. گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست. *تنها از ابتدا تا انتها را پیمودم تنها از صخره های بزرگ زندگی عبور کردم و تنها مردم آیا کسی گفت : چگونه مرد؟؟؟؟ آیا کسی به خودش زحمت داد که بفهمد این آدم تنها مرد؟؟؟ هزار سالم بگذرد کسی نمی فهمد من تنها مردم...هیچ کس ... هیچ کس حتی تو...
-
فراموشی
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 14:20
من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو تنهاتر از ما می روی ... آرزو دارم ولی عاشق شوی ... آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخورد های سرد را دیشب دونه به دونه به ستاره ها سر زدم اما هیچ کدام ستاره من...
-
عاشق نیستم
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 02:36
من یه آدم تنهام که کسی رو واسه خودش نداره تا بتونه عاشقش باشه. حس می کنم تنهام...تنهای تنها...فقط خدا رو دارم همین یادمون باشه هیچ کس رو امیدوار نکیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته می میره...این اتفاق برای من افتاد اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان...